در گوشهای از شهر، میان فقر و گرفتاری، بانویی در اتاق گلی مصروف آماده سازی ‘خمیر’ نخستین تنور نان خانهگی اش است. جمیله که شش فرزند قد و نیم قد دارد، چندین سال است که در سرما و گرمای سوزان پشت تنور داغ نشسته و به قول شهرنشینان، نان ‘خانهگی’ میپزد. او با پختن هر […]
در گوشهای از شهر، میان فقر و گرفتاری، بانویی در اتاق گلی مصروف آماده سازی ‘خمیر’ نخستین تنور نان خانهگی اش است.
جمیله که شش فرزند قد و نیم قد دارد، چندین سال است که در سرما و گرمای سوزان پشت تنور داغ نشسته و به قول شهرنشینان، نان ‘خانهگی’ میپزد.
او با پختن هر تنور نانخانهگی، مبلغ ۱۲۰ افغانی بدست می آورد و از این طریق هزینههای خانواده هفت نفریاش را تامین میکند.
جمیله میگوید:”سرپرست کودکانم هستم از طریق نان پختن مخارج آنها را به سختی تأمین میکنم از پول نانهای که میپزم تلاش میکنم برای فرزندانم مصارف و خرچ و خوراک شان را تامین کنم.”
جمیله میافزاید: روزانه سه تا چهار تنور نان میپزد و با کسب سه صد تا چهارصد افغانی تلاش میکند تا که سفرهای کودکاناش بینان نماند.
او با بیرون کشیدن نان گرم از تنور گِلی و پیچیدن عطر دلپذیر آن در فضای حویلی، از دشواریهای این مصروفیت سخت گلایه دارد.
موصوف اضافه میکند که نان پختن او را دچار درد مفاصل کرده و مشکلات تنفسی را برایش خلق کرده است.
وی از نهادهای کمک رسان و افراد خیر میخواهد تا زمینه بهتر فعالیت نانپزی را برای او و دیگر زنان نانپز فراهم کنند تا از یک سو تهیه خمیر و پختن نان آسان تر شود و از سوی دیگر کسب و کار شان برای فروش نانخانهگی در شهر رونق یابد.
این بانو تاکید دارد که با توجه به کیفیت و مزه پایین نان در نانواییهای شهر، خانوادههای زیادی از نان خانخانهگی استفاده میکنند و برایش سفارش پختن میدهند.
در شهر قلعهنو تنها جمیله نیست که زندگیاش در فضای دود و غبار تنورخانه سپری میشود، بلکه همانند او بانوان دیگری نیز دست شان بر روی شعلههای آتش از بهر نانپختن رنگ عوض میکنند.
شماری از بانوان که عمدتاً سرپرست خانواده هستند، با پختن و فروش نانخانهگی نیازهای خود و خانوادهشان را فراهم میکنند.
نان خانهگی که بیشتر در روستاها و دهات پخته میشود، در میان شهر نشینان طرفداران زیادی داشته و خورد و بزرگ به طعم و مزه آن دلداده اند.












































